با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+اي مهربانم
شوق نيايش را در دلم بيش از پيش کن
تا کبوتر جانم هنگام جاري شدن آب وضو بر
تنم تا عرش کبريايت عروج کند،
خداوندا :
براي همسايه كه نان مرا ربود، نان !!
براي عزيزاني كه قلب مرا شكستند، مهرباني !!
براي كساني كه روح مرا آزردند، بخشش !!
و براي خويشتن خويش ، آگاهي و عشق مي طلبم !!
+سال ميان دو پلک را ثانيه هايي شبيه راز تولد بدرقه کردند.کم کم، در ارتفاع خيس ملاقات صومعه نور ساخته شد.حادثه از جنس ترس بود.ترس وارد ترکيب سنگ ها مي شد.حنجره اي در ضخامت خنک باد غربت يک دوست
را زمزمه مي کرد.از سر باران
تا ته پاييز تجربه هاي کبوترانه روان بود.باران وقتي که ايستاد
منظره اوراق بود.وسعت مرطوب
از نفس افتاد قوس قزح در دهان حوصله ي ماآب شد...
+در انتهاي هر سفر،
در آيينه،
دار و ندار خويش را مرور مي کنم،
اين خاک تيره اين زمين،
پايوش پاي خسته ام،
اين سقف کوتاه آسمان،
سرپوش چشم بسته ام،
اما خداي دل!
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
نديده اي مرا...
+کوله بارم بر دوش. سفري مي بايد. سفري بي همراه . گم شدن تا ته تنهايي محض... سازکم با من گفت:هر کجا ترسيدي ! از سفر لرزيدي. تو بگو از ته دل: من خدا را دارم...من خدا را دارم من و سازم چنديست... که فقط با اوييم
اين عكس شاهكاره!!! گل داد و مژده داد زمستان شكست و … - 154957-آلما
دنبال يه لقمه نون حلالم،وقت كنم حتما سر ميزنم!!!! - حسين!
+زندگي مسابقه نيست،زندگي يک سفر است و تو آن مسافري باش که در هر گامش ترنم خوش لحظه ها جاري است.با دم زدن در هواي گذشته و نگراني فرداهاي نيامده زندگي را مگذار که از لابلاي انگشتانت فرو لغزد،و آسان هدر رود.روياهايت را فرو مگذار که بي آنان زندگاني را اميدي نيست و بي اميد ، زندگاني را آهنگي نيست!
سلام حسين جان.دمت گرم كه حق گفتي: بي اميد ، زندگاني را آهنگي نيست!!!!!!!!!! - ابوالفضل صياد
+خستگي را تو به خاطر مسپار
که افق نزديک است
و خدايي بيدار که تو را مي بيند
و به عشق تو همه حادثه ها مي چيند
که به يادش افتي و بداني که همه بخشش اوست
و همينش کافيست...
+گوش کن؛
يک نفر آن طرف پنجرهي بسته تو را مي خواند
و نسيم؛
لاي اين پردهي آويخته را ميکاود
تا تو را دريابد.
نور خورشيد که از منزل پر مهر خدا آمده است؛
لب درگاه تو در يک قدمي ميماند.
قلب اين پنجره از دست غم پرده به تنگ آمده است
پرده را برداريم
دل اين پنجره را باز کنيم.