گاهی اگرتونستی،اگر خواستی،اگر هنوز نامی از من در دل داشتی نه به زبان!!!
در کوچه های تنهایی من قدمی بگذار
شلوغیه کوچه ظاهریست
نترس بیا،نگاهی پرت کن و برو!
همین....
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم،
نکنه به اشک بارون پشت پنجره بخندی!!!
در وصالت چه را بیاموزم
در فراغت چه را بیاموزم
یا تو با درد من بیامیز
یا من از تو دوا بیاموزم
می گریزی زمن که نادانم
یا بیاموز یا بیاموزم
چون خدا با تو است در شب و روز
بعد از این از خدا بیاموزم
در وفا کس نیست تمام استاد
پس وفا از وفا بیاموزم
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان