با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+افق تاريك دنيا تنگ نوميدي توان فرساست مي داني،وليكن ره سپردن روبه سوي روشني زيباست مي داني،
به شوق نور در ظلمت قدم بردار
به اين غم هاي جان آزار دل مسپار
كه مرغان گلستان زاد كه سرشارند از آواز آزادي،نمي دانند هرگز لذت و ذوق رهايي را
و رعنايان تن در نور پرورده
نمي دانند در پايان تاريكي شكوه روشنايي را
+با تو بر مي خيزم غزلي مي ريزم
پر پروازم را از تو مي آويزم ...
تا چيزي رو تجربه نکردي همه چيز در حد تصور و روياست ..
صبر کنيم .. صبري زيبا ...
تا زيباييه رويا ما رو به اشتباه نندازه و محدود بودن رويا دنياي بي نهايت ما رو کوچيک نکنه ..
صبر کنيم تا آخرين ياس ...صبري زيبا ...
من باهاش قهر بودم ... به خاطر يه چيز ديگه ... نه به خاطر الان - ني ني خندون
+دير يا زود وقت خزان است
بايد رفت ،
زندگي همانند برگي است که روزي جوانه مي زند
رشد مي کند ،
و پاييز که مي رسد وقت رخت بربستنش فرا مي رسد .
رفتن !
چه زيبايند برگ هايي که بعد از پاييز جاي در بين دفتر خاطرات ميابند .
+در اين دنيا که حتي ابر نمي گريد به حال ما،همه از من گريزانند تو هم بگذر از اين تنها،فقط اسمي به جا مانده از آنچه بودم و هستم،دلم چون دفترم خالي قلم خشکيده در دستم،گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم،
به جز در خود فرو رفتن چه راهي پيش رو دارم ؟...
+آن هنگام كه قاصدكي را از دست مي دهي زماني است كه مي فهمي تاراج زندگي به چه معناست.به داشته هايت مي انديشي وبه نبودنشان.گرمايي محزون درونت را مي آشوبد وتو درانديشه تمام موهبت هاي از دست رفته اي .تمام آن چيزهايي كه گردباد فراموشي از تو ربودشان.بيا قدري به پاسداشت داشته هايت بيانديش ؛نظر از محالات دنياي آرزو برگير؛شايد لحظه اي ديگر هيچكدام از اين مهربانان مرهم نگاه تنهايت نباشند.....
+در انتهاي هر سفر،در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي کنم
اين خاک تيره اين زمين
پاپوش پاي خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام،اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
نديده اي مرا ؟
+رفته بودم سر حوض،تاببينم شايدعکس تنهايي خودرادرآب،آب در حوض نبود،ماهيان مي گفتند:تواگردر تپش باغ خداراديدي همت کن وبگو ماهي ها حوضشان بي آب است،باد مي رفت به سر وقت چنار،من به سروقت خدامي رفتم. کسي مي گويد:سرخود بالا کن،به بلندا بنگر.به بلنداي عظيم،به افق هاي پر از نوراميدوخودت خواهي ديدوخودت خواه يافت خانه ي دوست کجاست،خانه دوست درآن عرش خداست خانه ي دوست در آن قلب پراز نورخداست وفقط دوست، خداست.
+و رسالت من اين خواهد بود
تا دو استکان چاي داغ را
از ميان دويست جنگ خونين
به سلامت بگذرانم
تا در شبي باراني
آن ها را
با خداي خويش
چشم در چشم هم نوش کنيم!!!