با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+چه سخت مي گريم تنهايي را...
و چه زيبا مي بافم خيال فردا را
در حاليکه من تنهاترينم..... و او با من است!
مرا مي بيند
مرا مي خواند
مرا مي جوييد
و من همچنان در خيال تنهايي انسانيتم....
اشک بر انتظار ديرين ميريزم؟؟؟؟
و نمي يابم کسي را...!!!
+وکسي مي گويد سرخود بالا کن به بلندا بنگر به بلنداي عظيم به افق هاي پر از نور اميد وخودت خواهي ديد وخودت خواهي يافت خانه ي دوست کجاست،خانه ي دوست درآن عرش خداست،خانه ي دوست درآن قلب پر از نور خداست و فقط دوست خداست... .
+تو را به راستي،
تو را به رستخيز
مرا خراب کن
که رستگاري و درستکاري دلم
به دستکاري همين غم شبانه بسته است
که فتح آشکار من
به اين شکستهاي بي بهانه بسته است...
+خبرم آوردند،قاصدک نيست گل معصومي،
که همه شاعرها،باورش داشته اند.
آسمان چتر بزرگي است،ولي،آنقدر آبي نيست،که همه ميگويند.رفتن از شهر شما هم سادست،ليک،چه توان گفت به اين کوچک دل؟!شايد امشب،فردا،
خبرم را شنوي،که از اينجا رفتم.
پي من ليک،نگرد
+وقتي دلت تنگ است و لبانت پر از سکوت ،وقتي هيچ اشتياقي درون حوضچه چشمانت نيست ، وقتي سبوس زندگانيت در باد گم ميشود،وقتي لهجه شيوايي هزاران به گوشت نمي رسد ،وقتي تنت از دست حرفها سرد است ، وقتي هيچ کس تو را "نازنين" خطاب نمي کند ، درهاي آسمان که بسته نيست . دستانت را بسوي رنگين کمان ها بلند کن ،چون هميشه يکي هست که تو را از پس ابرهاي تيره و شايد زلال ، "نازنين" صدا مي کند ...
+هميشگي است،همچنين که هست،نمي بينمش اما جنس نگاهش را مي شناسم،به دنيايم سرک مي کشد بي خبر مي آيد آرام بي سر و صدا به روياهايم سري مي زند.... چيزي از خود به جا نمي گذارد و مي رود اما رد پايش را مي بينم رد پايش را مي شناسم...