با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+با همه لحن خوش آواييم،
در به در كوچه ي تنهاييم،
اي دو سه تا كوچه ز ما دورتر،
نغمه ي تو از همه پرشورتر،
كاش كه اين فاصله را كم كني،
محنت اين قافله را كم كني،
كاش كه همسايه ي ما مي شدي...
سايبان جون قبل از شما بچه ها پرسيدن اينو دي:::::::: - نگهبان♫♥
بياين خيال همتونو از فضولي،تحقيقات،كميته و .... راحت كنم!!!! - حسين!
+عشق را چگونه مي شود نوشت؟
در گذر اين لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلت آن سوال بي جواب گذشت
ديگر حتي فرصت دروغ هم برايم باقي نمانده است
وگرنه چشمانم را مي بستم و به آوازي گوش ميدادم که در آن دلي مي خواند
من تو را
او را
کسي را دوست مي دارم!!!
+يک نگاه مهربان، ما را بس است/
پرتويي از آسمان، ما را بس است/
لحظه هايي از تبسم از نسيم/
در نگاه عاشقان، ما را بس است/
ما تهي دستان عاشق پيشه ايم/
سفره لبخند و نان، ما را بس است/
باز باران، باز باران … روي خاک/
جرعه اي از آسمان، ما را بس است...
+بگذار!
بگذار سپيده سر زند .
چه باک که من بميرم و شبنم فرو خشکد .
و شبگير خاموش شود و شباهنگ گنگ گردد .
و مهتاب رنگ بازد و ستاره ي سحري باز گرددد .
و راه کهکشان بسته شود …
بگذار سپيده سر زند و پروانه به سوي آفتاب پر کشد .
+اي خداوند غافر الخطيئات!از تو بخشنده تر کيست؟از تو پوشاننده تر کجاست؟از تو در گذرنده تر کدام است؟ما حيا نمي کنيم از گناه کردن و تو حيا مي کني از نبخشيدن.ما حيا نمي کنيم از نيامدن و تو حيا مي کني از در نگشودن.به ما ذره اي حيا عنايت کن...
+از تهي سرشار
جويبار لحظه ها جاري ست .
چون سبوي تشنه کاندر خواب بيند آب ، واندر آب بيند سنگ
دوستان و دشمنان را مي شناسم من
زندگي را دوست مي دارم
مرگ را دشمن
واي ، اما با که بايد گفت اين ؟ من دوستي دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن .
+باران , قصيده واري -غمناك - آغاز كرده بود...مي خواند و باز مي خواند... بغض هزارساله دردش را, انگار مي گشود.اندوه زاست زاري خاموش !ناگفتني ست... اينهمه غم؟!.... ناشنيدني ست!پرسيدم اين نواي حزين در عزاي كيست؟گفتند اگر تو نيز از اوج بنگري , خواهي هزار بار از او تلخ تر گريست...
+من يقين دارم که برگ،
کاين چنين خود را رها کرده ست، در آغوش باد
فارغ است از ياد مرگ!
لاجرم، چندان که در تشويش ازين بيداد نيست
پاي تا سر،
زندگي ست!
آدمي هم مثل برگ،
مي تواند زيست بي تشويق مرگ،
گر ندارد همچو او، آغوش مهر باد را
مي تواند يافت، لطف
« هرچه باداباد » را!
سلامتي دوستان،جمله ام كجا بود كه زيبا باشن،شما لطف داري داداش - حسين!
گريه هام تنها يم را خوب مشناسن؟به وبم سر بزنين - اخرين سكانس
+در زندگي لحظاتي هست
غرق شان که باشي
نه مي بيني و نه ديده مي شوي
نه باران خيس مي بارد
نه زمين سرگردان خودش است
نه سيب ممنوع است و نه گندم....
لحظاتي که مي شود دور از چشم دنيا
با تنهايي عشق بازي کرد،
لحظاتي که خدا از تنهايي زاده مي شود!
+اي خداي بلوطها و بيدها
ترانه هاي کوچکم را در بقچه اي مي پيچم و تقديم تو مي کنم . پنجره دلت را به روي من باز بگذار و به من بياموز که زير کدام باران خيس شوم ...