با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+نقشي که باران مي زند بر خاک
خطي پريشان
از سرگذشت تيره ي ابرست،
ابري که سرگردان به کوه و دشت مي راند.
تا خود کدامين جويبارش خرد
روزي به دريا باز گرداند.
+با توأم اي لنگر تسکين،اي تکانهاي دل! اي آرامش ساحل!،با توأم اي نور!اي منشور!اي تمام طيفهاي آفتابي!اي کبود،ارغواني!اي بنفشابي!با توأم اي شور ، اي دلشوره ي شيرين!با توأم اي شادي غمگين!با توأم اي غم!غم مبهم!اي نمي دانم!هر چه هستي باش! اما کاش...نه، جز اينم آرزويي نيست: هر چه هستي باش!اما باش!
+ما با خود رفتگانيم
و آنچه از ما بر جاي مانده است
پيکري است تهي،
با حفره هايي در صورت
که مي گويند روزگاري در آنها درخشش عجيبي بود
از چشم هايي که از حادثه عشق تر بودند
و خدا را در چند قدمي خويش مي ديدند!
+بگذار سپيده سر زند.
چه باك كه من بميرم و شبنم فرو خشكد.
و شبگير خاموش شود و شباهنگ گنگ گردد.
و مهتاب رنگ بازد و ستاره سحري باز گردد.
و را كهكشان بسته شود ...
بگذار سپيده سر زند و پروانه به سوي آفتاب پركشد
بگذار...
+دست ها بالا بود،هر کس سهم خودش را طلبيد،سهم هر کس که رسيد داغ تر از دل ما بود،نوبت من که رسيد،سهم من يخ زده بود،سهم من چيست مگر:يک پاسخ،پاسخ يک حسرت،سهم من کوچک بود،قد انگشتانم،عمق آن وسعت داشت،وسعتي تا ته دلتنگي ها،شايد از وسعت آن بود که بي پاسخ ماند...
+نم نم باران كم است اي آسمان فرياد كن،
قامت پيچك خميده است آسمان بيداد كن،ريشه ها در قعرخاك و سايه ها روي زمين،آسمان اين سايه ها را از قفس آزاد كن،دست خورشيدي اگر بر قامت پيچك زدي،شاپركها را فقط با نور ماهت ياد كن،شيشه ي عمر شقايق از دلش محكمتر است،اندكي هم اين نصيحت را به گوش باد كن،بغض نيلوفر فقط با گريه ات وا مي شودآسمان همت كن و نيلوفري را شاد كن....
+به من تكيه كن!من تمام هستي ام را دامني مي كنم تا تو سرت را بر آن بنهي! تمام روحم راآغوشي مي سازم تا تو درآن ازهراس بياسايي!تمام نيرويي را كه در دوست داشتن دارم دستي مي كنم تا چهره وگيسويت رانوازش كند!تمام بودن خود را زانويي ميكنم تا بر آن به خواب روي!خود را,تمام خود را به تو مي سپارم تا هر چه بخواهي از آن بياشامي,ازآنبرگيري,هر چه بخواهي ازآن بسازي،هر گونه بخواهي باشم!از اين لحظه مرا داشته باش!!!
+سينه از آتش دل در غم جانانه بسوخت،
آتشي بود درين خانه که کاشانه بسوخت،
تنم از واسطه دوري دلبر بگداخت،جانم از آتش مهر جانانه بسوخت،سوز دل بين که بس از آتش اشک دل شمع،دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت،
آشنايي نه غريبيست که دل سوز منيست،
چو من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخت...