هجری که ز عشق او مرا حاصل شد
جانم به لب آورد و زبانم دل شد
آنقدر که مشت خود به دیوار زدم
دیوار ز هم فرو فتادو گل شد
راز دل خود به ابرها می گفتم
او هم ز غمم چکیدو دریا دل شد
گفتم که خدایا چه غمی هست مرا...!
چون با تو نگفتم گره ای حاصل شد...!
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان