میرود لانه بسازد بغل خانه نیما شاید
گل نشسته لب رود
دفتر شعرش ـ پروانه زیبایی ـ را میخواند
نغمهای میریزد
عطر سبزی دارد
شاخهها مکتبشان روییدن
رودها مکتبشان جوش و خروش
مرغها مکتبشان پرواز است
لاله از سبزه نمیپرسد
تو چرا سبزی
خزهپوشان بلند
بوته را دست نمیاندازند
مکتب من عشق است
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان