دلیل بودن تو هر کسی دوتاست
و خدا یکی بود و یکی چگونه می توانست باشد
هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست
و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت
عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند
و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند اما کسی نداشت و خدا آفریدگار بود و چگونه می توانست نیافریند زمین را گسترد و آسمانها را برکشید و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود و با نبودن چگونه توانستن بود ؟ حرف هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم و حرفهایی است برای نگفتن حرف های خوب و بزرگ و ماورائی همین هایند و سرمایه ی هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت درونش از آنها سرشار بود و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد ؟ جز خدا هیچ نبود در نبودن ، نتوانستن بود با نبودن نتوان بودن و خدا تنها بود هر کسی گمشده ای دارد و خدا گمشده ای داشت
خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد
و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد
و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور
و خدا بود و با او عدم بود
و عدم گوش نداشت
و خدا بود و عدم
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان