به زیر کدامین ابر نشسته ای ..... ؟!
و اشک کدام اسمان بر روی شانه ات می غلتد ...
.
اسمان میبارد و چهره تو را در دلم هاشور میزند
سر بر چهار چوب پنجره گذاشته ام
می خواهم نامت را بنویسم
هنوز دلم به هنگام نوشتن نام تو می لرزد .......
حال از تو میپرسم
ان کوی باران زده صبح بهاری ...
بعد از عبور این همه حادثه در یادت مانده است ....؟
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان