فقط بخاطر تو تو که مرا این جاها آوردی و تنها
پیش از آنکه ترا ببینم پیش از آن که در تاریکی های وجود تو کم شوم مردی بودم ?
مردی بودم تنها و سر کش و آزاده عقابی بودم که قلعه کوه غرور آشیانم ?
تو ? تو که نفرین شده آسمان بودی? تو که ساحر رنگین سخن بودی ?
روزی سر راهم قرار گرفتی و با افسون فریب و دام جادویی کلمات?
اسیرم کردی و در قفس طلای عشق ببند اسارتم افکندی ...... .
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان